مرحوم حضرت آیت الله شیخ رضا ستوده می فرمایند:
شبی در یکی از مراسم احیای ماه رمضان که در مسجد برگزار می شد، هنگام خاموش بودن چراغ ها و وسط «بِکَ یا الله» جمعیت…
یک بنده خدایی با هزار آرزو از خدا، قرآن را بر سر گرفته و از ته دل و با خشوع کامل، مشغول گفتن “بک یا الله” بود…
که ناگهان تکه کوچکی از گچ و خاک سقف مسجد که طبله کرده بود و نیاز به تعمیر داشت، کنده شد و محکم به ملاجش خورد!
بنده خدا که ضربه ناگهانی حسابی پیشانی اش را به درد آورده بود و با این ضربه آسمانی فکر می کرد داره راه را خطا می رود!
ناگهان ذکرش عوض شد و گفت: نَکَ یا الله! نَکَ یا الله!
منبع: دفتر دوم مجموعه [ذوق لطیف ایرانی] – شوخ طبعی های طلبگی – استاد منذر
ثبت دیدگاه